فراموش کردی
 

 

قول و قرارا رو فراموش کردی
گذشته رو فراموش کردی


مگه همه دردت این نبود که چطور پدرت گذشته رو فراموش کرده؟
گذشته ای که تو لحظه به لحظه به یادش هستی
دلت میگیره. بغض میکنی. گریه میکنی

 

پس اینو باید بفهمی
که گذشته فراموش کردنی نیست

 

چون گذشته ست، که امروز ما رو میسازه

 

من
تاوان اعتماد به گذشته رو پس میدم

و تو
حتی حاضر نشدی سر حرفات بمونی

 

 

و من در همه حال سعی میکنم
شاکر خدا باشم .


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها