هر وقت قلبم سنگینی میکنه، میفهمم که دوباره به غولِ یکی از مراحلِ زندگیم رسیدم.

 

ازین غولا همه تو زندگیمون داریم. کوچیک و بزرگش فرق داره فقط.

 

اما غولِ بازی، یه فرقِ گُنده با غولِ زندگی داره.

اونم اینه که اگه ببازی و سه تا جون داشته باشی، هنو فرصت هس که مبارزه کنی. تازه آشناییت بیشتر میشه. احتمالِ بُردتم بیشتر!

ولی زندگیِ ما هیچوقت جونِ اضافه یا کنترل‌زِد نداره. و خب اینم شانسِ مایه :).

 

 

پ.ن؛ این روزا خودم به حالِ خودم دعا میکنم.

حس میکنم به غولِ ۶سَر رسیدم. نمیدونم! خِیره.

 

پ.ن۲؛ آدرس این وبلاگو کسی نداره. ولی اگر از غیبِ خدا، اینجا رو خوندید، 

به حالِ این صاحبِ مَفلوک دعا روانه بفرمایید. سپاس.


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها